رمان ویلای وحشت

تبلیغات

    کسب درآمد

نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    دهکده داستانی
    سلام به وبسایت من خوش امدین امیدوارم لحظات خوشی رو سپری کنید من برای شما انواع رمان هارو در سایتم جمع آوری کردم میتونین ان ها رو کاملا رایگان دانلود کنید تنها خواهشی که دارم موقع کپی برداری از مطالب ما رو به عنوان منبع ذکر کنید و لطفا تو خبر نامه و سایت عضو شین تا از اپ هر روز ما زودتر خبر داشته باشین واگه نویسنده هستید و میخواهید داستانتون رو منتشر کنید از طریق لینک زیر به من در تلگرام پی ام بدهید و در پایان آرزوی بهترینا رو واستون دارم

امکانات جانبی

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 108
    بازدید دیروز : 84
    بازدید هفته : 217
    بازدید ماه : 1985
    بازدید کل : 53239
    تعداد مطالب : 70
    تعداد نظرات : 31
    تعداد آنلاین : 1



    دهکده داستانی

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 70
    کل نظرات کل نظرات : 31
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 11

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 108
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 84
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 11
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 8
    آي پي امروز آي پي امروز : 36
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 28
    بازدید هفته بازدید هفته : 217
    بازدید ماه بازدید ماه : 1985
    بازدید سال بازدید سال : 22009
    بازدید کلی بازدید کلی : 53239

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.191.129.241
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دهکده داستانی و آدرس dehkadedastani.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    الناز - ببخشید نرم افزار رمان ببار بارون قسمت 3 هست؟
    پاسخ:خیر - 1396/10/13
    بهار - اه اه خب قسمت سومش هم بزارید دیگه
    پاسخ: نوشته نشده من خودم به شخصه خیلی منتظرشم - 1396/10/10
    Ati - - 1396/7/15
    سوگل - سلام .این رمان کتابش منتشرشده و قسمت سومش در سایتهاقرارنمیگیره - 1396/3/25
    fatemeh - اینقده بدم میاد ی رمان مینویسن بعد نمیان ادامه بدن خب گل من ننویس خووو ننویس 3ساله منتظرم اه
    پاسخ: سلام این رمان کتابش منتشر شده واسه همین قسمت سوم رو سایت ها قرار نمیگیره - 1396/3/19
    مهراب - بزاااااااااااااااارید قسمت سوم رو دیگه اههههههه دو ساله منتظرم خوووووووو
    پاسخ: قسمت سوم نوشته نشده دوست عزیز - 1396/2/2
    hava - سلام قسمت سوم بباربارون روکی میزارید؟ ؟ - 1396/1/18
    Zahra - سلام هنوز قسمت سومش آماده نشده - 1396/1/10
    Sh - سلام با تشکر از سایت خوبتون قسمت سوم رمان کی نوشته میشه
    پاسخ: سلام . ممنون از نظرتون . زمان دقیقی هنوز مشخص نشده - 1395/10/1
    raha - ای بابا پس چرا پارت سومو نمیذارین آخه؟
    پاسخ: سلام رهای عزیز قسمت سوم هنوز نوشته نشده - 1395/9/16

رمان ویلای وحشت

کلبه وحشت

قسمتی از متن رمان :

– هورااااا بالاخره از شر امتحانا خلاص شدیم.
به ویدا که با خوشحالی بالا پایین می پرید نگاه کردم و خندیدم:« دختره گنده خجالت بکش با این سنت عین این دبیرستانی ها رفتار می کنی.»
– خب خوشحالم.
– منم خوشحالم اما مثل تو عین کانگورو بالا پایین نمی پرم.
– از بس که بی ذوقی.
دُرسا درحالی که کوله مشکی اش را روی شانه اش جا به جا می کرد با اعتراض گفت:« باز شماها شروع کردین بسه تو روخدا.»
ویدا دوباره جبغ کشید و گفت:« بیاین بریم پاتوق.»
سریع کولمو برداشتم و درحالی که از روی نیمکت بلند می شدم گفتم:« من عمرا با تو جایی بیام باز دوباره می خوای آبرومو ببری هنوز دفعه ی قبلی که رفته بودیم پاتوق یادمه داشتم از خجالت می مردم.»
ویدا بازومو گرفت و مانع رفتنم شد:« بشین بینیم بابا…تقصیر خود پسره بود می خواست سر به سرم نذاره.»
– اون بدبخت که چیزی نگفته بود.
– نگفته بود؟ درسا نگفته بود؟ پررو از کنارم رد شد و گفت من هوس شیر برنج کردم.
سعی کردم جلو خنده ام را بگیرم:« آخه رنگ پوستت خیلی سفیده اون طفلک هم یاد شیر برنج افتاد.»
ویدا با عصبانیت گفت:« هر چه قدر هم سفید باشه اون حق نداشت همچین چیزی بگه. به نظر من که حقش بود شیشه ی دوغ رو روش خالی کنم.»
درسا با خنده گفت:« خب حالا فراموشش کن بیاین بریم جشن بگیریم.»

 

 

دهکده داستانی (pdf)نام رمان : کلبه وحشت

دهکده داستانی (pdf) نویسنده :آندیا77

دهکده داستانی (pdf) ژانر: ترسناک

دهکده داستانی (pdf) حجم کتاب : 3,17MB  (پی دی اف)

دهکده داستانی (pdf) ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف

 

دهکده داستانی (pdf) قالب کتاب : PDF

دانلود رایگان کتابمیتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:

لینک دانلود

 

 

 



تاریخ ارسال پست: چهار شنبه 24 آذر 1395 ساعت: 11:22
برچسب ها : ,
می پسندم نمی پسندم

مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: